وقتی حوادث زندگی پیامبر را می خواندم، جانم لبریز از شگفت زدگی بود

به گزارش وبلاگ آمیتیس تک رمان به امین بگو دوستش دارم داستان زندگی پیامبر است و به چهار شخصیت کلیدی که در جریان زندگی پیامبر خاتم نقش داشته اند که عبارتند از حضرات عبدالمطلب، ابوطالب، حمزه و جعفر پرداخته است. مریم راهی نویسنده این کتاب قبلا با رمان یوما نوشتن در ژانر مذهبی-تاریخی را شروع نموده بود و بعد از نوشتن به امین بگو دوستش دارم بار دیگر توجه منتقدان و خوانندگان را به خودش جلب کرد. به مناسبت مبعث پیامبر اسلام خواسته ایم درباره این رمان گفت وگویی با این نویسنده داشته باشیم. نوشتن در ژانر تاریخی به خصوص وقتی که شخصیت اصلی پیامبر باشد کاری بسیار سخت و پرچالش است چراکه هم نیازمند مطالعات دقیق تاریخی و رجوع به مستندات است و هم باید برای ایجاد راستا داستانی از تخیل بهره برد. تلفیق تخیل و واقعیت در این کار یکی از ویژگی های شاخص است که در کنار نثر و زبان به کار گرفته شده در مجموع اثری خواندنی درباره زندگی پیامبر به دست آمده است. در ادامه گفت وگوی ایبنا را با مریم راهی می خوانید:

وقتی حوادث زندگی پیامبر را می خواندم، جانم لبریز از شگفت زدگی بود

به امین بگو دوستش دارم چهار شخصیت محوری در اسلام را در خط روایی پرداخته است تا به این میانجی نگاهی هم به زندگی پیامبر داشته باشد. چگونه شد که این شخصیت ها را برگزیدید و درباره آنها بیشتر شرح دهید.

یکی از راه های شناخت شخصیت بزرگواری مانند پیامبر این است که حوادث زندگی او، شیوه زندگی کردنش، و مردمان هم عصر با او شناخته شوند. در این بین، علاوه بر شخصیت پیامبر که احتیاجمند شناخت است، پیامبری ایشان و چگونگی پیشرفت و گسترش دین ایشان هم حائز اهمیت است.

طبیعی ست که برای رسیدن به موفقیت، اشخاص و ابزارهایی به یاری انسان بیایند. درباره پیامبر هم اوضاع به همین صورت بوده است؛ کسانی ایشان را به روش های مختلف حمایت نموده اند، یکی با مالش، دیگری با زور بازویش، و کسانی با اعتبار و قدرت اجتماعی شان. از میان حامیان پیامبر، کسانی از اهمیت بیشتری برخوردارند. چهار نفر از آن ها حضرات عبدالمطلب، ابوطالب، حمزه و جعفر هستند. این چهار نفر که به همین ترتیب، وارد رمان می شوند و داستان حمایت شان را روایت می نمایند از کودکی و جوانی تا پیامبری و حوادث بعد از آن، حامی پیامبر بودند و نقش بزرگی در پیشبرد اسلام داشتند. چنین شخصیت هایی قطعا زندگی داستانی پرکششی خواهند داشت و اگر زندگی شان در قالب داستان روایت شود، خواننده را با خود همراه می نماید. برخلاف کتاب های تاریخی که شاید سخت خوان و تخصصی باشند و همراه با جزئیات گیج نماینده. به همین خاطر، من تصمیم گرفتم رمانی بنویسم که شخصیت های اصلی اش این چهار نفر باشند. و خب این را هم در نظر داشته باشیم که این چهار نفر از بزرگان هستند، تاریخ ساز بوده اند، و این ویژگی ها اشتیاق من را برای نوشتن بیشتر می کرد.

روایت هایی که در رمان آمده است نشان از نوعی تلفیق واقعیت و خیال است. به ما بگویید سهم کدام یک بیشتر است و چرا؟

به راحتی نمی شود گفت سهم کدام یک بیشتر و کدام یک کمتر است، زیرا خیال و واقعیت هر دو درهم تنیده و دوشادوش پیش می فرایند. اصل داستان این کتاب بر پایه تاریخ است و مستند، اما همین واقعیت به یاری خیال است که تبدیل می شود به داستان. در این رمان شخصیت های خیالی در کنار شخصیت های واقعی، همین طور حوادث خیالی در کنار حوادث واقعی، مکه و مدینه و مردمان شان و حوادث جاری در آن ها را خلق می نماید. همان طور که در این رمان، واقعیت سهم زیادی دارد، خیال هم آنچنان پراهمیت است که حتی نوع روایت را معین می نماید. خیال در این رمان گاهی به قدری قوت پیدا می نماید و پا به عرصه رمان می گذارد که به شیطان و نیروی شیطانی شخصیت می بخشد و او را با شمائل انسان در مکه و میان مردمان حاضر می نماید و به او توانایی می دهد تا مانند سایر شخصیت های رمان، اَکت داشته باشد.

پیامبر اسلام شخصیتی هستند که ساخت داستانی ایشان کاری سخت و از طرفی بسیار مهم است. دغدغه هایی که باعث شد به نوشتن در این ژانر روی بیاورید را بیشتر شرح دهید.

من به تاریخ علاقمندم و همین طور به نوشتن از تاریخ، و خلق و بازآفرینی شخصیت هایی که در گذشته زنده بوده و زندگی نموده اند. این کار به همراه بازسازی زندگی آن ها به شکل داستان، برای من پرهیجان است. از طرفی، روایت کردن داستان زندگی بزرگان دینی برای شناخت آن ها و زنده ماندن شیوه زندگی و آموزه های دینی شان، ضرورت دارد. گاهی به علت مشغله های روزمره یادمان می رود چه پیشینه ای داشته ایم و تاریخ را چه کسانی و با چه کارها و رنج هایی برای ما ساخته اند و ما چگونه باید تاریخ را برای آیندگان بسازیم. رمان و داستان شیوه مناسبی برای نمایش دادن ها و یادآوری هاست. انسان هم که آشنابه داستان خلق شده است. با توجه به این ها، چه خوب که نویسندگانی رمان های تاریخی مذهبی بنویسند و خوانندگانی هم بخوانند و امید که لذت ببرند.

به عنوان نویسنده این کتاب، از بازخوردهایی که از این کار گرفته اید، بگویید.

خوشبختانه فضای مجازی به نویسندگان و خوانندگان یاری نموده با هم در تماس باشند. و بیشتر از اینکه خواننده احتیاج داشته باشد با نویسنده تماس برقرار کند، این نویسنده است که باید با خوانندگان هم کلام شود، نظرها و پیشنهادات شان را بشنود و از نوع علاقمندی شان و میزان آن آگاه شود. من هم از این امکان بهره مند هستم و می توانم با خوانندگان خوب کتاب هایم در تماس باشم، با آن ها درباره کتاب هایم و احساسی که نسبت به آن ها دارند صحبت کنم. آنچه تا به حال خوانندگان رمانِ به امین بگو دوستش دارم به من انتقال داده اند چیزی جز مهر و محبت و رضایت نبوده است. کتاب را می خوانند، برای من عکس می فرستند از خودشان حین مطالعه همین کتاب، از احساس شان می گویند، از اینکه کتاب را خرید اینترنتی نموده اند و منتظرند به دست شان برسد، از اینکه دقایقی پیش مطالعه کتاب را تمام نموده اند، در اینستاگرام استوری و پست می گذارند و با مهربانی آدرس صفحه من را تگ می نمایند و ... . همین ها نشان دهنده رضایت خوانندگان از این رمان است و من از این بابت بسیار خوشحالم و خدا را شکر می کنم. امیدوارم افراد بیشتری این کتاب را بخوانند و من با نظرهای بیشتری روبه رو شوم زیرا که نظرهای خوانندگان، سازنده است.

توجه شما به نثر و تکه بر روایت هایی تاریخی در کنار ایجاد یک فرم داستانی روایی از مهم ترین ویژگی های کار شماست. درباره فرم روایی ای که به کار گرفته اید، بیشتر شرح دهید.

اگر منظورتان از نثر، زبان رمان باشد، باید بگویم برای اینکه رمانی خلق شود، احتیاج است نویسنده ابزارهایی را به خدمت بگیرد. از میان این ابزارها و عناصر، یکی شان زبان و دیگری داستان گویی است. که اتفاقا هر دو از اهمیت زیادی برخوردار هستند . من سعی نموده ام به امین بگو دوستش دارم داستان داشته باشد و این داستان متکی باشد بر واقعیت، و نیز این داستان را با زبانی روایت کنم که بتواند کار فضاسازی رمان را هم بر عهده بگیرد.

این گونه است که وقتی کسی رمان را می خواند زبانش را آنقدر قدیمی و کهن نمی یابد که از مطالعه صرف نظر کند، و از طرفی آن را آنقدر امروزی نمی یابد که حوادث سال های قبل و بعد از بعثت پیامبر برایش باورناپذیر باشد. انتخاب واژگان مناسب در کنار زبان شایسته برای نوشتن رمانی مانند به امین بگو دوستش دارم اهمیت زیادی دارد و می تواند موجب تمایز آثار از یکدیگر شود.

و به عنوان سوال آخر، نگاه خودتان بعد از نوشتن این رمان به پیامبر چه تغییری کرد؟

من پیش از رمان به امین بگو دوستش دارم رمان دیگری نوشته ام با عنوان یوما که داستان زندگی حضرت خدیجه را روایت می نماید، و طبیعتا در این رمان شخصیت پیامبر حضور دارند. پس من می بایست درباره ایشان هم تا حد زیادی تحقیق کنم. یعنی من پیش تر هم درباره پیامبر عزیزمان خوانده و نوشته بودم.

نمی توانم بگویم نگاه من چه تغییری کرد، چون اصلا بنا نبود در نگاه من تغییری ایجاد شود، بلکه من می بایست فقط نگاه کنم، که سعی کردم همین اتفاق بیفتد و من فقط نگاه کنم، به آنچه از پیامبر می خواندم و احساس می کردم.

همه می دانیم که پیامبر رحمه للعالمین هستند، اما کمتر کسی است که بداند خب این رحمه للعالمین یعنی چه. یکی از راه هایی که شاید منجر شود به اندک فهمی درباره این وجه از شخصیت ایشان، آشنایی با زندگی پیامبر و حوادث آن و واکنش ایشان نسبت به آن حوادث است. من وقتی حوادث زندگی پیامبر را می خواندم و با نوع واکنش و رفتار و گفتار ایشان آشنا می شدم، جانم لبریز از هیجان و شگفت زدگی بود، و کاری از من ساخته نبود جز نگاه کردن.

رمان به امین بگو دوستش دارم نوشته مریم راهی در 324 صفحه و با قیمت 66 هزارتومان توسط انتشارات نیستان به چاپ رسیده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "وقتی حوادث زندگی پیامبر را می خواندم، جانم لبریز از شگفت زدگی بود" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "وقتی حوادث زندگی پیامبر را می خواندم، جانم لبریز از شگفت زدگی بود"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید