دیگر نترس؛ تو یک دوست خوب در کنارت داری!

به گزارش وبلاگ آمیتیس تک، به گزارش خبرنگار خبرنگاران (ایبنا)، خواستن توانستن است؛ جمله ای که بارها از دهان دیگران شنیده ایم یا در موقعیت های مختلف به کسی که احتیاج دارد بشنود گفته ایم؛ اما چقدر فاصله بین این دو کلمه وجود دارد؟ آیا تنها با گفتن همین یک جمله کوتاه، قدرتی در انسان پیدا می گردد و تغییری در او به وجود می آورد که دیگر نترسد؟

دیگر نترس؛ تو یک دوست خوب در کنارت داری!

موقعیت های مختلفی بوده است که دل مان می خواست امتحان شان کنیم؛ اما فکر می کردیم اگر جلو برویم کارها را خراب می کنیم و جلوی دست و پای بقیه هم قرار می گیریم، پس چه بهتر همین طور آرام گوشه ای بمانیم و از دور دیدن کنیم. این طور دیگر قضاوت نمی شویم؛ اما لذت تجربه های تازه را هم از دست می دهیم. خب، حالا باید چه کنیم؟ چه کسی می تواند ما را با آن سوی توانایی هایمان آشنا کند؟ یک دوست، بله یک دوست می تواند.

کتاب تقریبا هر کاری نوشته سوفی هن، داستان خرگوش کوچولویی به نام جرج است که فکر می نماید هیچ کاری نمی تواند انجام بدهد و این موضوع خیلی ناراحتش می نماید. این کتاب با ترجمه رضی هیرمندی از سوی انتشارات کتاب پارک منتشر شده است.

خرگوش داستان می خواهد با دیگران باشد، با آنها بازی کند و فعالیت های مختلفی را امتحان کند؛ اما اعتمادبه نفسش را ندارد و فکر می نماید دست وپاچلفتی است. او با خود فکر می نماید کاری از دستش بر نمی آید؛ پس بهتر است یک گوشه بایستد. از طرفی خودش هم از این اوضاع ناراحت است. چه چیزی می تواند او را تغییر دهد؟ یک دوست، بله یک دوست می تواند.

خرس که می داند شرایط خرگوش چگونه است تصمیم می گیرد به او یاری کند. داستان به شکل ساده و روان روایت می گردد و برای فهم کودک آسان است. مفاهیمی که موردنظر نویسنده است به راحتی به مخاطب منتقل می گردد. درون مایه داستان نداشتن اعتمادبه نفس است. ترس از انجام کارها و موقعیت های تازه که از نبود اعتمادبه نفس می آید ممکن است ما را از دیگران دور کند.

در کنار آن، نویسنده برای شخصیت اصلی داستان جرج، دوستی قرار می دهد تا به او مانند یک راهنما راه را نشان دهد. البته این دوست قرار نیست معجزه کند؛ او به سهم خود به جرج یاری می نماید و صبر می نماید تا جرج کم کم خودش اعتمادبه نفسش را پیدا کند. این وظیفه یک دوست خوب است.

تصویرگری خاص این داستان هم بخش مهمی از آن را پیش می برد و تکمیل می نماید. تصاویر به گونه ای مجذوب کننده و بامزه و متناسب با گروه سنی کودک طراحی شده اند که می توانند در جذب مخاطب تأثیرگذار باشند؛ به این صورت که کودک با تصاویر بتواند داستان را در فکر خود راحت تر خیال پردازی کند و بفهمد چه چیزی در حال رخ دادن است.

داستان کتاب تقریبا هر کاری برای همه ما آشناست. ما هم در مراحلی از زندگی فکر می کنیم نمی توانیم کاری را انجام دهیم و اعتمادبه نفس قدم برداشتن به سمت آن را نداریم؛ اما کسی چه می داند! شاید فقط همه چیز از همان قدم اول آغاز گردد؛ از اینکه بتوانیم با دید دیگری به خودمان نگاه کنیم، خودمان را دست کم نگیریم و نترسیم. این را چه کسی می تواند به ما بگوید؟ یک دوست، بله یک دوست می تواند.

در آخر این داستان کودک می فهمیم که جادو این نیست که با یک شی ء بتوانیم کارهای خارق العاده انجام دهیم؛ بلکه جادو همان نیروی اعتمادبه نفس درون خود ماست. مهارت انجام کارها چیزی نیست که به یک باره به دست بیاید. این مهارت به تمرین احتیاج دارد و مهم است به این باور برسیم که می توان تقریبا هرکاری را انجام داد اگر بخواهیم و برایش کوشش کنیم.

در بخشی از متن کتاب می خوانیم:

وای خرس، کلاهم گم شد. جادو تمام شد. حالا دیگر تقریباً هیچ کاری از من ساخته نیست.

خرس گفت: بی خیال، کلاه هم که گم شده باشد جادو تمام نشده. می دانی جرج، آن کلاه فقط یک ورق کاغذ تاشده بود. جادو در وجود خود توست!

جرج پرسید: یعنی من خود جادو هستم؟

خرس گفت: بله، فکرش را بکن چه کارهای عجیبی انجام دادی....

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "دیگر نترس؛ تو یک دوست خوب در کنارت داری!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دیگر نترس؛ تو یک دوست خوب در کنارت داری!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید